98 سال پر تجربه های جدید واسه من بود ، تقریبا تو همه زمینه ها :

درسی _کاری :

ترم 7 و 8 پر از تجربه های جدید و بسیار جالب بود واسم ، جالب ترینش اینکه چندین مرتبه و روی نقاط

مختلف بدن سوچور زدم _بخیه_ سوچور شکم ( جراحی سزارین و فتق و آپاندکتومی) و بخیه سر ! پشت سر ی خانوم 60 ساله که به پشت افتاده بود زمین و سوچور نیاز داشت ! سوچور خیلی جذاب و

باحاله ! یا لااقل من خیلی دوس دارم :)

کارورزی اتاق عمل، اورژانس ،مدیریت ،اطفال ،بازدید ها همه پر بودن از تجربه و یادگیری نکات  بسیاااار

درس. درس واسه ارشد میخونم، البته به جز این 1 هفته که درگیر دکتر و سنگین تر شدن دوز

داروهام شدم، تقریبا 3 ماه میفرفتم کتابخونه که اون مدت خیلی خوب میخوندم ،خییییلییییی ها ولی

خب تو این اوضاع که کتابخونه ها تعطیل شده

تقریبا از درس خوندنم راضی ام ، تقریبا نه دقیقا !

 

اها یادم رفت اینو بگم

1 ماه کار کردم ! من 1 ماه تو بخش آنکولوژی کاردانشجویی بودم ،تجربه ی خوبی بود اما الان که فکر

میکنم میبینم خوب بود کاش کل تابستون سر کار میموندم. :( نمیدونم .

 

رابطه _عشق:

خب سال 98 نه درگیر رابطه شدم نه عاشق شدم نه کراش زدم !

جالبه نه؟

فقط روز 13 اردیبهشت بود که تو نمایشگاه کتاب تهران با مستر شین قرار گذاشتم که ببینمش

ولی چه قبل و چه بعد از دیدنش حس اینکه عاشقش باشم نداشتم،  همیشه حسم بهش یه دوست

و صرفا یه رابطه دوستی بوده

اگه احیانا تو این 1 سال کسی اومده تو ذهنم مطمئنم صرفا دلیلش تغییرات هورمونیم بوده و عشق

نبوده ، مطمئنم

ی چیزی دیگه ، تو سال 98 کلا کمتر از 10 مرتبه مستر کاف و میم و ع و کلا دوستای کارگاه شعر رو

دیدم ، بهار که درگیر درس بودم کم رفتم ،تابستون یه خط درمیون رفتم ، و آخرین مرتبه ای هم که رفتم

هفته ی اول آبان بود ،همون موقع که نیما دنیا اومده بود ، و دیگه نرفتم بابت کارورزیهام. این مدت هم

بابت کرونا تعطیل شده. حتی اینم عجیب بود که من از به چنین جلسه ای بزنم و نرم! ! !

ولی واسه خودمم جالب بود ها ، 1 سال کامل بدون کراش و رابطه !!!

پزشکی _ درمانی :

از آخر تیرماه بود که درمان افسردگی رو شروع کردم ،آذر ماه فکر میکردم خوب شدم تقریبا درمان رو

رها کردم یا بهتر بگم : شل کن سفت کن!!! دو روز دارو میخوردم 1 روز نمیخوردم، گرچه خودم

میدونستم ابن خیلی کار بدیه و تو کارورزی روان به بیمار ها تاکید میکردم درمان رو نصفه نیمه رها نکنن

چون بدتر میشن ولی خودم ابن کارو کردم . بدتر شدم، داروهام سنگین تر شدن، علائمم جسمی

شده .مشکل دیکه ای نداشتم .غیر از همین افسردگی .

 

کتابخونی :

35 تا کتاب غیر درسی خوندم که تعداد زیادیش از اپلیکیشن طاقچه و از قسمت کتابخانه همگانی بود!

 

ظاهر :

تقریبا 4 کیلو وزن کم کردم و بیشتر بابت این بود که تحرکم زیاد شده بود تو رفت و آمد ها و کارورزی ها

و موهام به مقدار زیادی سفید شده ! قبلا کلک میزدم موهامو شونه میزدم بالا که معلوم نشه ولی

الان هر کاری کنم چندتا از سفید ها از هر طرف سلام میکنن ! خلاصه که پیر شدم !!!

 

دیگههههه. به طور کلی سال خوبی بود ، بهترین قسمتش اول نیما بود دوم تجربه های بسیار

خوبم تو حیطه ی کاریم :)

حالا بگذریم از این دوره ی کرونا و قرنطینه و خونه نشینی .

اگه چیزی یادم اومد میام اضافه میکنم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها