یکی از کیس های سرپایی سوختگی امروز صبح خانومی بود که خودسوزی کرده بود

البته اندیکاسیون بستری داشت ولی خودش رضایت داد و گفت بچه کوچیک دارم نمیتونم بمونم

بیمارستان و بستری نشد ، چرا خودسوزی ؟ و کجاهاش سوخته بود ؟

میگفت شوهرش با چوب! میزده ش!!! و اومده شوهرش رو بترسونه نفت و کبریت میاره که ادا دربیاره

ناغافل آتیش میگیره پاش میسوزه ، داخل ران راستش و روی پای چپش سوخته بودن ، سوختگی

درجه 3 ، چون دیر اومده بود بیمارستان به شدت عفونت کرده بود و با محکم کشیدن گاز زخمش تمییز

نمیشد و میبایست روی عفونت ها با تیغ بیستوری برش های ریزی داده بشه تا پماد از اون برش ها

برسه زخم . خب از صبح ذهنم درگیره ، درگیر اینکه حیوون های وحشی  هم جفتشون رو نمیدرن و

بهش حمله نمیکنن ولی مرد ایرانی زنش رو با چوب میزنه !!!

 

کیس دیگه که بستری هم بود پسر بچه ی 5 ساله ای بود که روی شکم و سینه ش با آب جوش

سوخته بود ، از اونجایی که من ترسم ریخته و حالم بد نمیشه رفتم تو حمام و زخم پسر بچه رو

با گاز استریل تمییز کردم و پماد زدم و پانسمان کردم ! تازه یه آقای دیگه ای هم بود که اونم کیس

بستری و جراحی بود این آقا صخره نورد بوده و انگار میخواسته بیفته از کوه که دستش رو میگیره به

طناب صخره نوردیش و سر میخوره و جای طناب روی دستش مثل زخم سوختگی درم و اپی درم رو

از بین برده بود و تمام زخم ها عفونی شده بود که یکی از پرسنل آقای بخش با مهارت زیاد بخشی

از عفونت ها رو با تیغ بیستوری برداشت که جراحی بیمار سبک تر بشه ، البته بماند که بیمار چقدر

نعره زد ! ولی خب واقعا این پروسیجر به نفعش بود .

کیس های دیگه ای تو سرپایی و بستری داشتیم ولی خب چیز خاصی نبودن

موضوع خاص فقط اینکه من دیگه از زخم سوختگی نمیترسم و بدون ترس و لرز میتونم تمییزش کنم

و پانسمان کنم :) دیگه زخم ها رو میشناسم و میدونم چه وقت باید کدوم پماد روی زخم زده بشه :)

 

اوضاع درسها چطوره ؟ بد نیس ولی خیلی کم میخونم با کارورزی دو شیفت واقعا نمیشه درس خوند.


مشخصات

آخرین جستجو ها